دکتر
امروز انقد سرفه می کردی که چاره ای نداشتیم ترسیدم بدتر بشی بریدیمت دکتر . تو مطب که نشسته بودیم منتظر که نوبتمون بشه به هوس افتادم که گوشاتو سوراخ کنم آخه مامان باران (باران مامانی ) گوشای بارانشو پیش دکتر شالبافان سوراخ کرده بود و راضی بود ما هم که اونجا بودم .
پیش دکتر که رفتیم دکتر بهد از معاینه گفت که گلو و سینه ش خیلی خلط داره و چند تا دارو تجویز کرد بعد نوبت رسید به گوشات یه جفت گوشواره ی صورتی انتخاب کردیم و تق و تق دو تا گوشات سوراخ شد با یه عالمه گریه حالا هم که داروهاتو خوردی و خوابیدی
ایشالله زودتر خوب بشی نازنینم.
عکساتو تو پست بعدی می زارم الان حوصله شو ندارم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی