ماجرای مسافرت به کرج و شمال
الان دو روزه که از مسافرت برگشتیم یه مسافرت 12 روزه به کرج و تهران و شمال .
چهارشنبه روز عید فطر که برابر با نهم شهریور ماه بود با عمو مسعود اینا و عمو مهرداد راهی کرج شدیم
البته با شادی چون شادی اهواز مونده بود با ما برگشت کرج .
اینجا خرم آباد که برای صبحانه نگه داشته بودیم
تقریبا اوایل شب بود که رسیدیم کرج خسته ی خسته ولی با دیدن عمه مهناز اینا خستگی رو زیاد
احساس نکردیم .
پنجشنبه صبح استراحت کردیم و عصرش رفتیم باغ عقیق .
جمعه هم به طالقان رفتیم .همراه دایی منصور اینا که با خانواده ی خانمش بود . ما هم که حسابی
جمعمون جمع بود غیر از بابا جون و مامان جون که حسابی جاشون خالی بود .
شنبه رو با بازار گذروندیم و یکشنبه و دوشنبه به تهران رفتیم تا سری به بی بی بزنیم من بیشتر قصدم از مسافرت این بود که به بی بیم سری بزنم خیلی دلم براش تنگ شده بود و نه اون دیگه می تونست به اهواز بیاد و نه ما گذرمون به تهران می افتاد خلاصه که خیلی خوشحال شدم که مامان بزرگمو دیدم
تو ساختمونشون که خاله و داییمم بودن داییمو ندیدم چون سر کار بود ولی بقیه رو دیدیم و عصری رفتیم خونه دایی رضام و تا فردا صبح اونجا بودیم .
فردا رفتیم به سمت کرج تا آماده بشیم برای شمال .
سه شنبه عصری به سمت شمال حرکت کردیم و شب اول رو در کلار دشت موندیم.
فردا ی اون روز به سمت رامسر حرکت کردیم و صبحانه رو در جاده ی عباس آباد خوردیم.
بقیه ی مسافرت شمال رو هم در رامسر موندیم و کنار دریا و جاده ی 2000 و جاده ی 3000 و تلکابین و ...
برگشتن روز صبح جمعه بود مسیر برگشتن از لاهیجان به رودبار از رودبار به قزوین و از قزوین به کرج .
جمعه شب خسته و کوفته برگشتیم کرج و اول رفتیم خونه عمه مهناز اینا و باشون خداحافظی کردیم و بعدش رفتیم خونه عمو مسعود که فردا صبحش حرکت کنیم به سمت اهواز ولی با اصرار عمو وزن عمو نرفتیمو صبحش قدم زنان اطراف خونه عمو مسعود اینا گشتیم و عصرش ررفتیم پارک ارم .
یکشنبه صبح به سمت اهواز حرکت کردیم و غروب اهواز بودیم .
انشاالله که همه ی مسافرتا مثل مسافرت ما بدون خطر و حادثه باشه و همه ی مسافرا صحیح و سالم به خونه هاشون برگردن.