باران و شیرین زبونی های جدید
سلام گل مامان که الان خوابیدی و انشالله که داری خوابای خوب می بینی.
مامان که این روزا صبحا تا لنگه ظهر می خوابه و شبا خوابش نمی بره چکار کنیم دیگه ماه رمضانه و سعی می کنم بیشتر بخوابم که گرسنگی رو احساس نکنم ولی تو بیدار می شی گرسنه ت می شه و از تنبلی خودم برای اینکه از جام بلند نشم ترجیح می دم که بت شیر بدم.
می خواستم اینو بگم که جدیدا خیلی جیغ جیغ می کنی تا چیزی رو به زور می خوای از بهار بگیری جیغ می کشی می دویی دنبالش و هی می گی بش بده منظورت اینه که بم بده ولی خوب دیگه از بس مامان به بهار طفلک می گه بش بده تو هم حرفای مامان رو تکرار می کنی.
تازگیها موبایل قدیمی بابا که دیگه موبایل خودت شده و می گیری دست و مرتب باش حرف می زنی الو سلام اوبی سلامتی مامان جون بعد گوشی رو می دی به من و می گی مامان جونه
همینطوری الکی خیلی حرف می زنی ولی اگه صدایی از پشت خط بیاد دیگه حرف نمی زنی یا می خوای گوش بدی ببینی این صدا از کجا میاد یا خجالت می کشی حرف بزنی حالا بعدا که بزرگ شدی ازت می پرسم.
البته به موبایل می گی موبایلت بازم از روی حرفای ما یاد گرفتی چون وقتی موبایل بابا زنگ می خوره می گیم بابا موبایلت فکر کردی اسمش اینه خوب دیگه اینطوریاس که می گن بچه به زبون مادری حرف می زنه
به همه ی میوه ها و سبزیجات می گی ایار به غیر موز که می گی مود.
اسم مامان باباتم کم کم داری یاد می گیری.