پیشرفتهای روزانه ی باران 2
هر روز که بیدار می شی از خواب و یه روز تازه رو شروع می کنی احساس می کنم که خیلی تغییر کردی و کلی چیز تازه تر یاد گرفتی
البته بچه ها تو این سن و یکی دو سال بعدش اینطورین مغزشون تمام کارها و حرفا رو ضبط می کنه و کم کم تحویل می ده
جدیدا خیلی از کلمه ی نتـــــــــــوووووون استفاده می کنی دست بت می زنیم می گی نتـــــــووووون می برمت حموم سرتو می شورم می گی نتــــــــــــووووون وووو..........
تازه نیخامم یاد گرفتی باران بیا اینجا نیخام باران این کارو بکن نیخام و ..............
عمو زنجیر باف اولین شعری بود که یاد گرفتی البته فقط بله هاشو خیلی کوچولو بودی که ما برات می خوندیم تو هم می گفتی بله حالا یکم بیشتر یاد گرفتی مثلا می گیم بابا اومده می گی چی چی
می گیم با صدای چی می گی گبه بعدشم همه با هم می گیم میووووووووو
دیروز بهت می گفتم بگو دوست دارم تو هم می گفتی
دوسسسسسسسست ........نه .......دااااااااااللم
یه خورده تعجب کردیم تازه می خواستیم بهت یاد بدیم دریغ از اینکه جنا بعالی خودت بلدی و منفیشم می کنی .
موبایل می گری دستت و می گی الو ییام اوبی دوشــــــــــــــــی