جشن تولد بهار
سلام باران خانم حالت چطوره خوبی؟
خیلی وقته نیومدم سراغ وبلاگت دو سه باری اومدم ولی تا می خواستم مطلبی بنویسم کاری پیش می اومد و ...........
خیلی این روزا سرم شلوغ بود از یک طرف دوره های ضمن خدمت پشت سر هم از یک طرف تولد بهار از طرف دیگه خریدای عید و خونه تکونی .....
حالا بعد از گذشت دو و ماه و نیم اومدم .
این روزا مشغول خرید و خونه تکونی ام خریدای دخترای گلمم تموم شده فقط بهار لباسش پیش خیاطه که ایشالله زود آماده ش کنه .
خوب مسلما تو این روزا که نیومدم سراغ وبت خیلی بزرگ شدی دیگه ماشالله واسه خودت خانمی شدی
تلفن جواب می دی اونم خیلی خوشکل اگه آشنا باشه صداشو پشت تلفن تشخیص می دی .
حس مالکیت رو همه چیز و همه کس پیدا کردی
مثلا مامان منه مامان جون منه عموی من ......
تو بازار همه ی لباسا همه ی کفشا مال خودته همش می گی مامان این مال منه مامان اون مال منه ...
خیلی صدات خوشکله که همیشه در حال فیلم گرفتن از خودتو و شیطونی یاتیم .
اینطوری رو می گی اُطوری خیلی خنده دار بابا هم همیشه اداتو در می یاره .
یازده روز پیش تولد آجی بهار بود نمی دونم بهت خوش گذشت یا نه ولی تو اون شلوغ پلوغی همش تو فکرت بودم و می اومدم سراغت بعضی وقتا هم که نگات می کردم داشتی برا خودت یه گوشه می رقصیدی .
اینم عکس تولد آجی بهار
برای دیدن بقیه ی عکسا به وبلا گ بهار بروید .