شیطونی های باران
من بهار هستم خواهر بزرگترت که خیلی دوست دارم توهم منو خیلی دوست داری ولی خیلی اذیتم میکنی هر چی دستم میگیرم میخوای , اطاقم ریخت و پاش می کنی, اسباب بازیهامو خراب می کنی ولی اشکال نداره بزرگ شدی دختر خوبی میشی.
بازی کردن تو حیاطو خیلی دوست داری امروز که رفتیم تو حیاط بازی کنیم تو به راه آب دست زدی منم خیلی ناراحت شدم ولت کردم تو حیاط اومدم داخل بعد تو هم اومدی داخل و یک کار جدید کردی کفشاتو دروردی گذاشتی تو جا کفشی الان هم خوابیدی
چند روز پیش جشن الفبای من بود تو رو گذاشتیم پیش خاله مژگان و ما (من و مامان)رفتیم مدرسه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی